مجلهء حقیقت «تاسیس1384ش» دورهءجدید.
از اینکه مجلهءحقیقت را انتخاب کردید خوشحالیم.
مارا از آثار و نظرات سازندهء خود بهره مند کنید.
majallehaqiqat.loxblog.com
براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
آخرین نطرات
علی آقا محمدی - تشکر فراوان از آقای اسماعیلی بابت گزارش خوبشون - 1396/11/25
فهیمی - سلام.مدت زیادی از فعالیت در مجله حقیقت دور بودم امروز دیدم مجله پرباری شده و مطالب بسیار مفید ارایه می شود. از دست اندر کاران و عزیزانی که زحمت میکشد کمال تشکر را دارم. - 1396/3/16
mohseni - روحش شاد
خداوند غریق رحمتش کند با این فعالیتهای ماندگارش
امروز هرچه داریم از دست علمای خاضع و زحمت کش است
همه مایه افتخار اسلام و مسلمین هستند. - 1395/10/4
حیاتی - سلام استفاده کردیم عالی بود - 1395/2/25/majallehaqiq
حیاتی - سلام تشکر از اطلاع رسانی جامع پاسخ: سلام سپاس از حسن نظرتان... - 1395/2/22/majallehaqiq
برخودلازم میدانم از تمامی کسانی که باعث وبانی برگزاری این مراسم معنوی بودند ویادوخاطرات انشهدای بی شمع وچراغ را درخاطره ها طنین انداز نمودند تشکروقدردانی نمایم وخداقوت رانثارشان کنم.
اجرکم عندالله پاسخ: سلام...
سپاس از حسن نظر شما... - 1395/2/22/majallehaqiq
محمد بیانی - عکس یاد گاری تان حرف نداشت اشنایان قدیمی در هم جمعند روح شهدا را هم خدا وند غریق رحمت .نماید پاسخ: ممنون از ارسال پیامتان... - 1395/2/22/majallehaqiq
آریایی - ان شا الله تمام عاشقان و دوست داران اهل بیت ع بتوانند به سلامت به زیارت امام حسین ع مشرف شوند...
و هر دو دولت عزیز و برادر ایران و عراق بتوانند در امر ورود و خروج زایران همکاری کنند.
- 1394/9/7/majallehaqiq
بررسی و تبيين آثار و انديشههای خطيب مبارز استاد شهيد حجتالاسلام والمسلمین احمد علی راجی
قسمت دوم: محمدموسی زکی
خداشناسی
مقدمه:
در قسمت اول بيان کرديم که شهيد راجی میفرمايند: انسان برای شناخت خداوند نياز به شناخت آثار او دارد و يکی از آثار خداوند خود انسان است که برای شناخت تو به مطالعه اجزای تشکيل دهندهاش نيازمنديم، در بحث گذشته ابتدا سلول و بعد نطفه را بررسی کرديم، اينک ادامه بحث را پی میگيريم.
اسرار خلقت:
شهيد راجی به اسرار حيات خلقت انسان پرداخته ،چنين میگويد: يکی از اسرار حيات آن است که از نطفه سرجشمه میگيرد، يعنی هر موجود زندهای بايد از موجود زندهی ديگری به وسيلهی انتقال نطفه پديد آيد و بدون آن پيدايش حيات جديدی امکان پذير نخواهد بود، هر موجود زندهای زندگی خود را از نطفه آغاز کرده است و ار آن پس مراحلی را گذرانده تا به صورت جاندار کامل در آمده است، اولين دوره تکامل نطفه دوران جنين است که در طی اين دوره تغيرات قابل توجهی پيدا میکند و قدمهای بسيار بزرگی در مسير تکامل بر میدارد.
در اين دوره شکل و هيئت موجودات زنده طراحی میشود، طوری که عجائب اين دوره علمی را به نام علوم جنين شناسی به وجود آورده که هم اکنون مورد توجه دانشمندان است و از نظر خداشناسی شايان عالیترين توجهها و کاملترين دقتهاست، چرا که قدرت نمايیهای خداوند در اين دوره هر هوشمندی را به اعجاب وا میدارد. از جنينهای ديگر صرف نظر کنيم، فقط به جنين انسان که فعلاً موردبحث است میپردازيم.
میدانيم که کارگاه عظيم بدن انسان دارای صدها آلات و ابزار دستگاهها و بخشها است که با نبود هر يک از انان زندگی مشکل و گاهی غير ممکن میگردد. همچنين ميدانيم که در بين دستگاهها چه تعادل دقيق و همکاری مناسب بر قرار است و اين را هم در نظر بگيريم که اين کارگاه منظم و سازمان مستحکم در يک محيط تاريک ترسيم گرديده است ، در يک محيط ظلمانی که نه نقاش عادی میتواند اين صورت بديع را ترسيم کند، نه آلات و ابزار معمولی و نه مهندسی قابل تصور، میتواند اين نظام پيچيده را به وجود آورد. با اين وصف هنگامیکه کودک از مادر متولد ميشود نظام عجيبی در اندام آن ديده میشود.
1- قامتش معمولاً هشت وجب از وجب خودش است، از قدم تا زانوهايش دو وجب است، از زانوها تا استخوان تهيگاه او هم دو وجب است، از تهيگاه تا قلب او هم دو وجب است و از نوک قلب تا فرق سرش هم دو وجب است.
2- هنگامی که بغل وا کند از سر انگشت وسط دست راست او تا سر انگشت وسط دست چپش نيز هشت وجب است.
از سر انگشت دست راستش تا مرفق دو وجب است، از مرفق راستش تا استخوان چنبر دو وجب است، از استخوان چنبر تا مرفق جپش دو وجب است، از مرفق چپ تا سر انگشت دست چپش دو وجب است.
3- طول صورت از دستگاه مو تا آخر چانه يک وجب و يک هشتم وجب است، عرض صورت از اين
گوش تا آن گوش يک وجب ويک چهارم وجب است. طول پيشانی يک سوم وجب است.
4- طول بينی و شکاف دهن و طول لبها يک چهارم وجب است.
5- طول شکاف چشم يک هشتم وحب است .
6- فاصله ميان دو پستان يک وجب است.
تصور کنيد در محيط تاريکی که غير از نطفه و کمی خونی که اطراف آنرا فرا گرفته است، چيزی ديگری وجود ندارد، اين اعضا و اندام با کدام مقياسی سنجيده شده است؟ آيا خود رحم آن را به اين صورت درآورده يا نطفه و خون آن را به تصوير کشيده است؟ آيا رحم و نطفه و خون میدانستند که اين چنين که فعلاً در محيط تاريک زانو در بغل گرفته و خاموش نشسته بايد پس از مدتی به جهان وسيعی قدم گزارده به فعاليتهای دامنهدار دست بزند تا دستگاههای حس و حرکت برای وی به وجود آورند؟ مگر قوانين «نور» و «صوت» را میدانستند تا طبق احتياج جنين دستگاههای عجيب بينايی و شنوايی را بسازند؟
آيا رحم و نطفه و خون میدانستند که ادامه زندگی اين چنين در سايه دستگاه پخش خون صورت خواهد گرفت که اين دستگاه دقيق خودکار را اين طور مجهز تشکيل داده صدها رگ ريز و درشت را سراسر بدن بکشند و آنها را از حيث طول و قطر و ظرفيت متناسب و معتدل سازند، آيا رحم و نطفه و خون اهميت مغز وقلب را میدانستند تا هنگام استخوان بندی بدن "مغز" را که مرکز فرماندهی کشور بدن است در جعبهی استخوان سر و قلب را در قفسه سينه از عقب به استخوان فقرات و از طرفين به استخوانهای دندهها محدود و محفوظ نمايند.
آيا رحم، نطفه و خون صدها استخوان را با انواع عضلات و اعصاب مربوط ساخته و بالاخره از تمام دقايقی در سازمان دقيق بدن لازم است چيزی فرو گذار نکرده، حتی مژهها رادر کنار پلکها و ناخنها را برسر انگشتها مرتبت ومنظم نمودهاند.
قرآن مجيد صورتگری جنين را به خداوند مستند میکند، خداوندی که قدرت او آسمان و زمين را فرا گرفته و به رحم نيز راه يافته است، آنجا که میفرمايد﴿ ان الله لا يخفی عليه شئی فی الارض و لا فی السماء هو الذی يصورکم فی الارحام کيف يشاء﴾
﴿ يخلقکم قی بطون امهاتکم خلقاَ من بعد خلق فی ظلمات ثلث﴾
قران مجيد مکرر اين موضوع را به بشر گوشزد ميکند از اينکه نزديکترين راههاست به حق و رسيدن به سعادت ابدی
﴿ فتبارک الله احسن الخالقين﴾
خدايی که مشک آفريند زخون زسنگ آتش ولعل آرد برون
زمرّد دهد توده خاک را عطارد دهد طارم افلاک را
زابر افکند قطرهای سوی يم زسلب آورد نطفهای در شکم
ازآن قطره لؤلؤيی لا لا کند وزين قامت سر بالا کند
دهد نطفه را صورتی چون پری که کرده در آب صورتگری
آری مطالعه در رموز و اسرار جهان ما را به يک مبدأ قادر و توانا آشنا میسازد.
نيوتن مبتکر قانون جاذبه ميگويد: «ما با مطالعه گوش میفهميم که سازنده آن، قوانين مربوط به صورت را کاملاَ میدانسته، وسازنده چشم قوانين پيچيده مربوط به نور و رؤيت را میدانسته است و از مطالعه نظم افلاک پی به آن حقيقت بزرگی که آنها را طبق نظم مخصوص اداره میکند پی میبريم»
پاسکال فيلسوف معروف میگويد: «خالق ما کرهی بی پايانی است که مرکزش در همه جا است و محيطش مکانی ندارد» باز میگويد: « هيچ چيز جز عقيده به خدا سوز درون و تشنگی روح ما را فرو نمینشاند»
هربرت اسپنسر میگويد: «ما از ميان اين همه اسرار که هر چه بيشتر تحقيق میکنيم و غموض و ابهام آن میافزايد، يک حقيقت واضح و قطعی را درک میکنيم و آن حقيقت اين است که فوق انسان يک نيروی ازلی و ابدی وجود دارد که همهی اشياء از او پديد آمدهاند»
لامنه میگويد: «کلمهای که در انکارهای خالق کفته شود لب گوينده را میسوزاند»